تمام کسانی که در ایونت «راهنمای عملی برای سفر در تهران تراول شو» حاضر بودند، میخواستند کتاب بزرگ جهان را ورق بزنند. همگی عاشق سفر بودند و برای یاد گرفتن سفری بهتر و غلبه بر تمام موانعی که بزرگ به نظر میرسند، دور هم جمع شده بودند. برگزار کنندگان این رویداد کسانی بودند که پای در جادههای جهان گذاشته بودند. حال میخواستند ماجراهای بزرگشان را با دیگران قسمت کنند و به آنان بیاموزند که چطور باید اولین قدمها را بردارند. با گزارش این رویداد در دور و نزدیک همراه باشید.
تهران تراول شو طبق برنامه از ساعت ۹:۳۰ روز پنجشنبه ۲ آذر آغاز شد؛ اما برگزارکنندگان آن از روزها و هفتهها قبل تا لحظهی آغازین در تلاش بودند. کسانی که ثبت نام کرده بودند، از ساعت ۹ کم کم در پردیس ملت حاضر میشدند. همگی آنها با وجود تفاوتها، در یک چیز مشترک بودند؛ همه عاشق سفر بودند. این رویداد ۵ سخنران داشت؛ «رضا پاکروان»، «تیموتی رون»، «لوکا الفاتی»، «ژاله فیروزبخت» و «گلاره کیازند» که سخنران مهمان بود.
«ما یک نقطهی مشترک داریم و این نقطهی مشترک راهیست که جلوی ماست»
رویداد را رضا پاکروان آغاز کرد. کسی که زندگیاش با سفر گره خورده. او ماجراجوست. از سفر صحبت کرد و این که باید از جادهی روزمرهی زندگی خارج شد تا جاهای دیگر و انسانهای دیگر را شناخت. سخت نبود فهمیدن اینکه رضا چقدر عاشق سفر است. او از شمالیترین نقطهی اروپا در نروژ تا جنوبیترین نقطهی آفریقا در کیپ تاون را با دوچرخه طی کرده است. مهمترین کشفی که رضا داشته این بود که مردم همه جای دنیا شبیه هم هستند؛ همه مهربانند، همه مهمان نوازند. او از بهانههایی گفت که هرکسی برای برداشتن اولین قدم سفرش میتراشد؛ بهانههایی چون پول، وقت، زبان، وضعیت جسمی و خانواده و برای همه آنها پاسخ وجود داشت.
سخنرانان چه گفتند؟
سایر سخنرانان هم روی استیج آمدند. ژاله فیروزبخت اولین نفر بود. ورکشاپی داشت در مورد این که خانمها چطور تنها سفر کنند. او قارهی آمریکای جنوبی و مرکزی و خیلی جاهی دیگر دنیا را به تنهایی سفر کرده است.
تیموتی ورن؛ او با دوچرخه سفر میکند. به اقسا نقاط دنیا با دوچرخهاش و به همراه همسرش سفر کرده. تیم و همسرش با دوچرخه از قرقیزستان تا ایران را گشتهاند و وقتی که وارد مشهد شدند، اسم وسط فرزند تازه متولد شدهاشان را «رضا» گذاشتند. ورکشاپی که او میخواست برگزار کند در مورد سفر مستقل بود و اینکه این کار را چقدر راحتتر میتوان انجام داد؛ چطور بدون تور و تکیه کردن به دیگران سفر کنیم، چیزهایی بود که تیم با حاضران در ورکشاپش در میان گذاشت.
لوکا الفاتی کارش سفر ماجراجویانه است. او به تازگی یک گروه انگلیسی را به دشت لوت برده و برگردانده و جزو اولین کسانی است که دشت لوت را بدون پشتیبانی پیموده است. ورکشاپ او دو قسمت داشت؛ قسمت اول در مورد سلامتی در سفر بود. در بخش دوم هم یاد می داد که چطور سبک سفر کنیم.
ماجراجویی با ویلچر!
در ادامه کسی روی استیج آمد که به سختی میشد باور کرد که او هم سفر ماجراجویانه دارد. «سعید ضروری» ماجراجویی است که هیچ چیز مانع سفر کردن و ماجراجویی او نشده؛ حتی معلولیت جسمیاش. سعید روزنامهنگار است، سایت ترجمهی آنلاین و کلاس آموزش زبان آنلاین را هم مدیریت میکند. او مبتلا به دیستروفی عضلانی است؛ بیماریای که در طول زمان باعث تحلیل رفتن عضلات میشود. خودش میگوید که همیشه ماجراجو بود ولی از جنسی دیگر؛ او در دبیرستان با میکروسکوپش ماجراجویی میکرد. سعید از اولین سفرش گفت که در دورهی دانشجویی به هند انجام داده بود. این سفر نقطهی عطفی در زندگی سعید بود. او فهمید که میتواند سفر کند و ماجرایش آغاز شد. هدف سعید این است که زندگی کند و خودش میگوید که هیچوقت خود را محدود ندیده است و این را هم ترویج داده است. او گروهی دارد به نام «ماجراجویان معلول ایران» که امکان ماجراجوییهایی مانند پرواز و غواصی را برای معلولان فراهم میکند. میل و اشتیاق به سفر باعث میشود که سعید بر تمام موانع غلبه کنند. او حرف جالبی در مورد بهانهی نداشتن وقت و پول، زد: «اگر کسانی هستند که دوست دارند سفر کنند و سفر نمیکنند، واقعا جوابی ندارم. نمی دانم چرا با زندگیشان اینطور برخورد میکنند. این بازی ذهن است که بهانه را بزرگ می کند.» در پایان بخش اول، رضا از اولین اتفاقی که در سفر میافتد گفت؛ ارتباط برقرار کردن با آدمهای دیگر. او از حاضران خواست پس از استراحتی کوتاه، جاهایشان را عوض کنند و کنار آدمی که اصلا نمیشناسند بنشینند؛ تمرین خوبی بود برای ارتباط برقرار کردن با آدمها.
قبل از سفر چه کنیم؟
اولین بخش سخنرانی اصلی رضا پاکروان، در مورد قبل از سفر بود و اینکه چه کارهایی باید انجام داد. مهمترین قسمتی که باید سفر را از آن آغاز کرد، روز سفر است و وفادار ماندن به آن. چیزی که تیم هم بر آن تاکید کرد. تاریخ روزی که سفر آغاز خواهد شد باید مشخص باشد و همه هم در مورد آن بدانند. اما مهمترین مسئلهی حاضران و سوال میلیون دلاری این بود: «پول از کجا بیاوریم». این سوال مهمترین دغدغهی کسانی است که برای سفر بهانه میآورند. اینکه هزینهی سفر بالاست و… اما رضا پاکروان مثال جالبی زد. او گفت ۱۰ دلار (معادل ۴۰ هزار تومان) هزینهی یک روز کمپینگ در «تانزانیا» یا یک روز «بک پکینگ» در هندوستان است. خیلی هزینهی بالایی نیست. همچنین از اولین تجربهی سفرش صحبت کرد؛ اینکه چطور با ۶۰۰ دلار یک ماه اروپا را گشته بود. او بلیط قطار گرفته بود و شبها در قطار میخوابید. روزها به هر شهری که میرسید در آن گشت میزد و غذایش را هم از سوپرمارکتها میگرفت. چند نفر از حاضران هم نظرشان را گفتند و در نهایت نتیجه این شد که با صرفهجویی کردن در هزینهها خیلی راحت میتوان سفر کرد؛ چه داخلی و چه خارجی. «ارشاد نیکزاد» از سفرش به ترکیه و گرجستان گفت که کل هزینهی سفر ۱۶روزهاش ۱۵۰ دلار بود. (خرید ارزان بلیط تهران انکارا و بلیط انکارا تهران )
برای سفر وقت نیست؟!
نداشتن وقت هم از دیگر دغدغههای مهم برای کسانی است که سفر نمیکنند. در ایران ۳۶ روز تعطیل رسمی وجود دارد. با احتساب مرخصیها این روهای تعطیل افزایش هم پیدا میکنند؛ پس وقت نداشتن دلیلی منطقی برای سفر نرفتن نیست. همیشه میتوان فرصتی برای سفر پیدا کرد و چه فرصتی بهتر از تعطیلات نوروز.
بهداشت در سفر
این که جایی که میرویم آب و غذای سالم وجود دارد یا نه و ترس از بیماری بهانهی دیگری برای سفر نکردن است. خیلی راحت میتوان با واکسن زدن یا غذای سالم خوردن از بیماری جلوگیری کرد. جهان آن طور هم که به نظر میرسد ترسناک و کثیف نیست. زیبایهای بسیاری هم در جاهایی که زشت به نظر میرسند وجود دارد. با خوردن غذای سالم و رعایت نکات بهداشتی و مصرف دارو و واکسن درست، از بسیاری از بیماریها میتوان جلوگیری کرد و با خیال آسودهتر به همه جای جهان سفر کرد.
پایان بخش اول
برای خرید بلیت هواپیما به صفحهی اصلی سایت مراجعه کنید.